به‌ بهانه‌ی اختلافات اخیر لیبرال‌ها با محمد مرسی رییس‌جمهوری منتخب مصر

تحولات اخیر در کشورهای عربی منطقه درس‌های زیادی را برای تمام فعالان عرصه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و... را به همراه داشته است که این تجارب می‌تواند برای دعوتگران و اندیشمندان عرصه‌ی دین راهگشا بوده و آنان را با افق‌های جدیدی که تاکنون هرگز تجربه نکرده‌اند روبرو سازد. یکی از عجیب‌ترین و به عبارت دیگر طنز آمیز‌ترین نمونه‌های آن برخورد به اصطلاح نخبگان مصر با دموکراسی ادعایی آنان است، اگر دموکراسی رابه عنوان حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش تعریف کنیم آنچه در چند وقت اخیر از نخبه گان مصری دیده‌ایم چیزی خلاف این موضوع می‌باشد. آن‌ها که در میادین مختلف در رقابت با احزاب اسلامگرا شکست را تجربه کرده‌اند – مجلس نمایندگان، شورا و رئیس جمهوری- از کوره در رفته به هیچ قیمتی حاضر نبودند بار دیگر به آرای مردم مراجعه کرده و تن به انتخابی دیگر دهند به همین خاطر به لطایف الحیل متوسل شده تا به هر قیمتی شده مانع همه‌پرسی و مراجعه به افکارعمومی شوند. 

 آنچه در تمام تجربه‌های دموکراسی در دنیا مرسوم است احزاب مخالف برای رسیدن به قدرت تمام تلاش خود را به کار می‌گیرند و از هیچ تلاشی در این زمینه فروگذار نیستند حتی در مواردی به اقدام غیر اخلاقی نیز متوسل می‌شوند تا ناکارآمدی دولت و حزب حاکم در پیشبرد برنامه‌هایش را به مردم ثابت کنند و بتوانند رقیب را در صحنه‌های بعد از میدان به درکنند، ضمن اینکه این نکته را نیز نباید نادیده انگاشت که کسانی که هویت مسلمانی را یدک می‌کشند هرگز اجازه‌ی چنین رفتاری را ندارند. اما در همین دموکراسی‌های رایج دنیا نیز قواعدی هست که هیچکدام از تجربه‌هایی که تاکنون دیده‌ایم حاضر نیستند آن را به هم بزنند ازجمله خیانت به کشور برای رسیدن به قدرت را هیچکدام از احزاب دموکرات دنیا به رسمیت نمی‌شناسند، اما در مصر محمد البرادعی از بزرگ‌ترین رهبران مخالف از کشورهای غربی تقاضای همکاری و مداخله می‌کند. در کدام یک از نظام‌های کنونی دنیا شاهد هستیم که برای مخالفت قانونی با دولت حاکم و منتخب مردم برای براندازی آن تلاش و از ارتش تقاضای همکاری کنند؟ آیا معقول است که مخالفان برای از بین بردن و مخالفت قانونی با دولت حاکم به کسانی پناه ببرند که مردم برای حذف آنان از صحنه‌ی سیاست علیه آن‌ها انقلاب کرده‌اند و هزینه‌های زیادی را در این راه پرداخت کرده‌اند؟ کدامیک از اصول دموکراسی چنین اجازه‌ای را به آنان می‌دهد؟ شاید بگویند از آنجایی که رئیس جمهور اختیارات فراقانونی برای خود قائل شده بود پس هر اقدامی را توجیه می‌کند. در پاسخ باید گفت رئیس جمهور هیچ اختیار فراقانونی را برای خود نخواسته بود، بلکه با توجه به رویکرد عجیب و دور از انتظار از قوه‌ی قضاییه‌ی مصر که باید بی‌طرفی را رعایت می‌کرد سعی در از بین بردن دستاوردهای انقلاب مردم را داشت وقتی دادگاه قانون اساسی که قضات آن از بازماندگان نظام سابق هستند به خود اجازه می‌دهند مجلس منتخب مردم که با آرای سی میلیونی انتخاب شده‌اند را در چشم به هم زدنی باطل اعلام کند و تا جایی پیش می‌روند که یکی از اعضای آن به نام تهانی الجبالی در مصاحبه با روزنامه‌ی نیویورک تایمز با افتخار اعلام می‌کند به دلیل غالب بودن اسلامگرا‌ها آن را باطل کردیم و همچنین برای ابطال شورای تدوین قانون اساسی برنامه‌ریزی می‌کنند آیا نباید رئیس جمهور که تنها تصمیم‌گیرنده‌ و منتخب مردم است و قانوناً نیز بنا بر اعلام بزرگ‌ترین حقوقدانان مصری از جمله ثروت بدوی پس از انحلال مجلس چنین اختیاری به او داده شده است از حقوق مردم دفاع کند؟ واقعیت این است که لیبرال‌های مصر از عدم سازمان یافتگی در اندیشه و عمل رنج می‌برند و چون حاضر به پذیرش واقعیت موجود در صحنه‌ی عمل نیستند در نتیجه به دنبال به هم زدن قواعد بازی و نیمه تمام گذاشتن به هر قیمتی هستند اگر مردم مصر امروز به اخوان توجه دارند دلیل آن خدمات بسیار گسترده‌ی است که آن‌ها در طول سالیان گذشته علیرغم ظلم و جور حکومت و قتل و غارت افرد و اموال آنان انجام داده‌اند تا جایی که خود البرادعی اعتراف می‌کند اخوان المسلمین بیش از حکومت مبارک به مردم خدمات ارائه کرده است. 

لذا بجاست که مدعیان نخبگی در مصر یا لیبرالهای مصری به جای شعارهای دهن پرکن به فکر خدمت به مردم و سازمان یافتگی خود باشند چرا که اگرغیر از این باشد هر روز میدان‌های بیشتری را از دست خواهند داد. دوست ندارم این موضوع را بیش از این ادامه دهم اما به خاطر یادآوری هم که شده بعضی از ویژگی‌های کلی دموکراسی را یاداوری می‌کنم تا متوجه شویم چه کسانی به قواعد دموکراسی پایبند نیستند؛ حسین بشیریه در کتاب آموزش دانش سیاسی در خصوص ویژگی‌های کلی دموکراسی می‌گوید: 

۱- دموکراسی حکومتی است مبتنی بر آراء و افکار عمومی و باید مستمراً نسبت به آن احساس مسئولیت کند. 

 ۲- در مورد مسائل مورد اختلاف در نزد افکار عمومی باید افکار اکثریت عددی رادر نظر گرفت و برای تأمین نظر اکثریت باید حق رأی و مشارکت سیاسی را به همه‌ی گروه‌ها و اقلیت‌ها بسط داد. 

 ۳ – شرط عملکرد رضایتبخش نهادهای دموکراتیک رعایت آزادی‌های اساسی از جمله آزادی بیان، انجمن و قلم است. آزادی همچون جریان خون ارگانیسم حکومت دموکراسی است. 

حال باید قضاوت کرد با توجه به آزادی‌های گسترده‌ی رسانه‌ها و انتخابات آزاد که با نظارت مجامع بین المللی و حقوق بشری برگزار می‌شود کدامیک از طرف‌های درگیر در کشمکش‌های مصر، دموکراسی خواه هستند؟!